آخیش:)

ساخت وبلاگ

حس خوبی دارم ولی دلیل خوبی نه:| به قول پاکزاد جان! 

اما دلیل زیاد مهم نیست:) 

امروز فهمیدم مسئله مخصوص تا آخر شهریور وقت داره و یه کم خیالم راحت شد. استادم مصرانه میگه کنکور دکتری باید بدی ! اما وقتی فکر میکنم به اینکه حالا من کنکورو بدم، اصن رتبه م زیر ده بشه و مصاحبه دانشگاه خودم دعوت بشم! مصاحبه هم با اون سوالای مزخرفشون قبول بشم. بعددد تازه میریم سراغ آزمون زبان و آزمون جامع! اونارو هم قبول بشم تازه چند سال باید رساله بنویسم:( خب حوصله ندارمممممم ایهاالناس! 

تازه همه اینا که بگذره به یه پوچی عمیقی میرسم چون دیگه ادامه تحصیلم نمیتونم بدم دیگه رسما هیچ و پوچم:| 

رتبه بچه ها اومده بود، زیاد اوکی نبود. البته واسه دانشگاه خودمون. وگرنه تربیت مدرس و شهرستانا که رو هوا قبولن ! که نمیخوان برن هیچکدوم. منم بودم نمیرفتم! آدم هفت، هشت سال یه جا باشه و عادت کنه بعد پاشه بره یه جا دیگه که چی!

دیگه دیگه... یه ایده توپ زده به سرمون با فری. اگه بشه عالی میشه:) و کم کم باید شرکتمونو ثبت کنیم:)))) حالا اگه اوکی بشه، فعلا باید با چندتا از اساتید مشورت کنیم. ممکنه ایده مون عملی نشه و بریم سراغ پلن بی :| plan B :)

میخوام دیگه تا آخر ترم بذارم پشت درس! اگه درس نذاره پشت من:))))) 

کلا حالم چون خوبه انگیزه م زیاد شده، چیز زیاد میگم! دقت نکنید. 

دلم شدیدا بزن برقص و مهمونی توپ میخواد و خب جمعه عروسی دعوتیم و این عالیه‌. 

+ جدیدا تمام تفکراتم راجع به ازدواج تغییر کرده. یه خورده افکارم وحشی شده در این رابطه! یه کم خطرناک شدم:) و در نهایت به این رسیدم که ازدواج مزخرفترین فعل بشریه و تا حد ممکن نمیخوام این فعلو انجام بدم! 

+ بگیری بخوابی زیر پنجره باز... هیچیو با این موقعیت عوض نمیکنم:)


+ راستی آقا مرتضی که کامنت گذاشته بودید و اینا، ای کاش وبلاگ داشتید. من باب پیام خصوصیتون. چون من ایمیل نمیفرستم مگر واسه کارای دانشگاهیم. در هر صورت حل بشه مشکل همه ایشالا:)؛)

 

دلتنگ خودمم...
ما را در سایت دلتنگ خودمم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0deltangekhodamamf بازدید : 108 تاريخ : چهارشنبه 30 فروردين 1396 ساعت: 5:06