خدا جانم

امشب انقدر بد بود که تاریخی محسوب میشه! 

شبیه که تو یادم همیشه میمونه

شاید بدتر از امشب در آینده انتظارمو بکشه اما تا الان نداشتم بدتر و دردناک تر و غمگین تر از امشبو:(((

از گریه، از فریاد، از درموندگی... خسته شدم.

خدایا بازم دمت گرم که امشب جوابمو دادی... مرسی خدای خوبم.  خدایا تو سختیا میام سراغت درست... ولی میام سراغت که:(

میدونم جز تو پناهی ندارم

میدونم کارم بده که گاهی فراموشت میکنم

میدونم...  ببخش منو... اینهمه گفتی بخشنده و مهربونی

ببخش منو به بزرگیت... به مهربونیت... خدایا بذار حست کنم

بذار حس کنم یکی مثل کوووه پشتمه. یکی که بغلم میکنه و میگه نترس من اینجام:( 

خدایا تنهام... خیلیا هست ولی من تنهام

تنهام و فقط تورو میخوام مهربون ترینم... فقط توجه و عشق تورو میخوام خدای خوبم...  

من فقط میخوام تو قبولم داشته باشی

خدایا تو خودت گفتی... گفتی اگر بنده های من شدت علاقه ی منو به خودشون بفهمن مثل یه کوه فرو میپاشن از هم:( مگه تو اینو نگفتی؟ خب پس چجوری دلت میاد این بنده ی خیلی کوچیکت انقدر دلشکسته باشه؟ چجوری دلت میاد خدای خوبم؟ 

البته تو امشب بازم نشونم دادی که هوامو داری... صدامونو شنیدی... خدایا میشه هیچوقت نگاهتو ازم برنگردونی؟ 

میشه همیشه حس کنم کنارمی؟ میشه یه کار کنی یه جوری در حد خودم در حد فهم و درک خودم همیشه حست کنم؟ 

گناه میکنم؟ آره... حق داری:( من گناهکارم... من دلم سیاه و کدر شده. من حتی الانم فکرم هزارجای دیگه س موقع حرف زدنم با تو.. خدایا دعای کیا به تو نمیرسه؟ مگه میشه صدای بنده هات به تو نرسه؟ مگه میشه صدای بنده هاتو بشنوی و بگی بیخیالش!؟ 

نه نمیشه.. این با مهربون بودن تناقض داره و تو مهربونی و باور نمیکنم کسی دعاش به تو نرسه یا تو اهمیتی بهش ندی. باور نمیکنم:( 

درسته، شاید مثل بچه ای شدم که میگه چاقورو باید بهم بدی وگرنه گریه میکنم! درسته... شاید گاهی ما بنده هاتیم که واسه چیزی که برامون خطر داره گریه و زاری میکنیم... 

ولی خدا جانم... اومدن پیش تو که نه ضرره نه خطر! دیر یا زود باید بیام پیشت... خب مثلا زودتر منو ببری پیش خودت چی میشه؟ نمیخوام دلم از این سیاهتر بشه و گناهام از این زیادتر... نمیخوام روزا و شبای از امشب بدترو ببینم... 

نمیخوام خدایا... حس میکنم پیر شدم... پیر شدم:( تو ۲۲ سالگی از بین رفتم... از ۲۲ سالگیم بیزارم

از این روزام بیزارم

از مسبب این روزا بیزارم

خدایا نگو که مسببش تو بودی که قبول ندارم! چون تو عاقلترینی ک اینا همه چوب بی عقلیه که داریم میخوریم.. مشیت تو سرجاش، تو عقلم دادی به آدما. ازش استفاده نکرد و زندگی چندنفر دیگه رو هم تحت تاثیر قرار داد... 

پس مسببش تو نیستی... اونه و منم ازش بدم میاد.

درسته که درست نیست! ولی دوسش ندارم. 

خدایا... به خیر بگذرون این روزارو... خدای خوبم

امیدم به جز تو هیشکی نیست

مرسی که یه کم ارامشونو برگردوندی فعلا

خدایا... بذار حست کنم... لطفا...