از بی حوصلگی های بی دلیل

ساخت وبلاگ

گاهی دلت میخواد بدون مراعات کردن اینکه مزاحم کسی هستی و بدون فکر کردن به هیچی در واقع، گوشیو برداری زنگ بزنی به یکی، یا بهش پیام بدی و هی چرت و پرت بگی و بگی و بگی و اصلا تعجب نکنه یا نخنده یا سوال هم نکنه یا هیچکار اصن نکنه ولی بدونی حواسش به تو و چرت و پرتاته! اونقدر حرف بزنی که‌ یادت بره چه حالی داشتی و یادش بره چه حالی داشته!

 و اصلا هم نگران نباشی که مزاحمشی یا وقتش پره یا خوابش میاد یا مسافرته یا امتحان داره یا حوصله نداره یا کار داره یا مریضه یا سرش شلوغه یا ممکنه ته حرفات فقط بگه ای بابا! یا هر کوفت و درد و مرضی! 

فکر کنم یکی از بدترین حالات ممکن تو زندگی این باشه که دلت چیزیو بخواد که اونقدر احمقانه و مزخرف باشه که حتی خجالت بکشی پیش خودت، تو دل خودت، تو فکر خودت راجع بهش با خودت حرف بزنی! الان تو همون حالتم من و در حال فرار از اون فکر سمج احمقانه و مزخرف و چی و چی و چی.

دلتنگ خودمم...
ما را در سایت دلتنگ خودمم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0deltangekhodamamf بازدید : 107 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 12:06