عنوان دقیقا چه صیغه ایه! جمع کن توروخدا:)

ساخت وبلاگ

انقدر خسته م که انگار بار تمام دنیا رو دوش من بوده تو بازار تهران کشیدم بردم و آوردم:|| 

اصن میل به سکون چسبناکی که منو ترک نمیکنه!!! به یک شکل افتضاحی!

آدم گندی شدم... نه کتاب میخونم، نه فیلم میبینم، نه با خانواده وقت میگذرونم، نه درس میخونم، نه کارای تلنبار شده دانشگاهو به جاییم حساب میکنم، نه از هر انگشتم یه هنر میریزه! و نه خیلی چیزای دیگه! فقط میام رو تختم کله رو میکنم تو گوشی تا شب! عینکم گویا پاسخگو نیست! گوشمم که میزنم ناقص میکنم! واااای اصن زندگی رویایی!!! رسما تیشه رو برداشتم که بزنم به ریشه بره پی کارش! خدا شاهده حوصله پازتیو انرجی هم ندارم اصلا:||| 

قضیه و مشکل از این قراره که من مدتها ذهنم و رفتارام و برنامه هام و افکارم حول یه نقطه مرکزی در حال چرخش بودن، خب! یهو اون نقطه مرکزی نابود میشه، خب! خب دیگه، من الان نقطه ندارم حولش باشم به همین سادگی! انگار ضربه بزنن تو مخچه ت و تمرکزتو از دست بدی! در واقع من منبع انگیزه مو از دست دادم. باشه اوکی! خاکم تو سرم که منبع انرژیم کاملا اکسترنال هست!!! من قسمت خودانگیزشیم کلا ایراد داره! نهایت انگیزه م اینه که پاشم سیم اونو بکنم تو اینِ گوشی! آهنگ گوش بدم! نهاااایتش مثلا کلمه هاییشو که نمیفهمم بزنم تو دیکشنری که بفهمم! همین! نقطه میخوام نقطه! 

البته بازم میگم، اصن از زندگی الانم خیلی هم خوشم میاد! منتها اولا فرسایشیه! من باب گوش و چشم و اینا میگم! ثانیا که خب از جریان زندگی آدم وارانه عقب افتادم! 

تو این روزا تقریبا با همه دوستای صمیمیم در ارتباطم و حضوری دیدمشون. واسه همین از نظر دوست و اینا فولم فعلا! هرکدومشون تو یه حیطه تخصصی صمیمی هستن!!!!  من اینجوری ام یعنی. با هرکسی تو یه زمینه خاصی راحتم که با بقیه نیستم! مزخرفه که باشه:) 

خوبه خلاصه همه چی، فقط خاک تو سر من کنن با این زندگی کردنم، همین:||| 

اصن میخوام دیگه خودم منبع انرژی خودم باشم! خب:) از کجا شروع کنم؟ بله بله! بریم بخوابیم هووورااااا:))))

دلتنگ خودمم...
ما را در سایت دلتنگ خودمم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0deltangekhodamamf بازدید : 125 تاريخ : سه شنبه 2 خرداد 1396 ساعت: 10:51