دینگ دینگ

با اینکه دیشب دیر خوابیدم، نمیدونم چرا باز از هشت صبح بیدارم!! اصلا مشکل من اینجاس که هرچی دیر بخوابم، زود پا میشم و بالعکس:| 

بیدارم که میشم عین این معتادا، هندزفریو برمیدارم میکنم تو گوشم! اصن آدم صبحشو باید چجوری، جز اینجوری، شروع کنه! منتهای مراتب:| حس میکنم دارم کم کم شنواییمو از دست میدم! هی به خودم میگم شهرزاد، بسه:) لااقل پاشو گوشیو وصل کن به اون بی صاحاب از اونجا گوش بده! بعد ولی به هزار و یک دلیل هندزفریو باز درون گوشهام با قدرت فشار میدم!! اصلا هم فکر نکنید اینجوری آهنگ گوش دادن بیشتر کیف میده ها، ابدا! مخصوصا وقتی مدام خودتو با یه سمعک صورتی تصور کنی:))))) حالا بگذریم:)

+ طی یک حرکت محیرالعقول! دیروز! یه فرد جدیدی وارد زندگیم شد:)  اینو نوشتم فقط که تاریخش به تاریخ بپیونده!چون من اساسا رو تاریخ ها خیلی حساسم. تازه رو ساعت دقیق وقایعم حساس بودم که سعی کردم دیگه کوتاه بیام:))) 

+ پاشیم... پاشیم بریم به سوی شکوهمندترین روز هفته که من رنگ قهوه ای آسمانی رو براش انتخاب کردم:) جمعه!